جوانی که خداوند به او افتخار می کند

جوانی که خداوند به او افتخار می کند
قَالَ (ع) إِنَّ أَحَبَّ الْخَلَائِقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى شَابٌّ حَدَثُ السِّنِّ فِی صُورَةٍ حَسَنَةٍ جَعَلَ شَبَابَهُ وَ جَمَالَهُ فِی طَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى ذَاکَ الَّذِی یُبَاهِی اللَّهُ تَعَالَى بِهِ مَلَائِکَتَهُ فَیَقُولُ هَذَا عَبْدِی حَقّا.
امام صادق علیه السلام فرمود: به راستى دوست داشتنى ترینِ آفریدگان نزد خداوند، جوانِ کم سال و خوش سیمایى است که جوانى و زیبایى اش را در راه فرمانبرى خداوند بزرگ قرار داده است و خداوند متعال نزد فرشتگان به وی افتخار مى کند و مى فرماید: «این، بنده حقیقى من است».

منبع: أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص: 120.

متعلَّق ایمان

یکی از سوال های مهمی که درباره ی ایمان قابل طرح است، مساله ی متعلَّق ایمان است . به چه چیز باید ایمان بیاوریم؟ این سوال از آن جهت مهم است که برای متعلق ایمان هر چیزی را می توان فرض کرد.
به عنوان مثال، مشرکان به الهه های خود ایمان دارند کسانی هم که طبیعت گرا و قایل به اصالت ماده هستند به ماده و نظریات مادی گرایانه ی خود ایمان دارند .
بنابر این بحث از متعلَّق ایمان ، امری است لازم ، و اگر این مسأله روشن نشود، بعید نیست که انسان ها روزی به افکار باطل و انحرافی گرفتار شوند .
در قرآن کریم متعلَّق های مختلفی برای ایمان ذکر شده است ؛ مانند این آیه ی شریفه که می فرماید : « لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّه وَ الْيَوْمِ الْآخِر؛(1) نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و یا مغرب بگردانید ، بلکه نیکی آن است که کسی به خدا و روز بازپسین و فرشتگان، کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورد» .
در این آیه ی شریفه، ایمان به خدا، روز قیامت ، فرشتگان ، کتاب آسمانی و پیامبران مطرح شده است.
اما با وجود ذکر متعلَّق های مختلف، می توان همه ی آنها را به یک متعلَّق بازگرداند و گفت متعلّق ایمان، خدا با جمیع صفات و لوازمش می باشد . روح همه ی ایمان ها به ایمان به خدا باز می گردد و ایمان به سایر چیزهایی هم که در آیه ی شریفه ذکر شده ، در واقع از لوازم و آثار و پیامدهای ایمان به خداست، اقتضای حکمت خدا بعثت انبیاست .
بنابراین ایمان به خدا، ایمان به انبیاء را در پی می آورد، ایمان به انبیاء نیز ایمان به کتاب های آسمانی را که انبیاء از جانب خدای متعال می آورند در پی خواهد داشت. همچنین لازمه ی ایمان به انبیاء، پذیرش فرشتگان و ایمان به وجود آنها است ؛ چرا که آنان وحی الهی را بر پیامبران نازل می کنند. همان طور که از لوازم ایمان به خدا ، پیامبران و کتاب های آسمانی ، ایمان به معاد و روز قیامت نیز هست . (2)
بنابراین هر انسان منصفی که قرآن مجید را بررسی کند به روشنی در می یابد که متعلق ایمان از نظر قرآن،«الله» و صفات و لوازم مربوط به او است؛ از قبیل: انبیاء فرشتگان، آخرت ، کتاب های آسمانی و…
پس می توان گفت ایمان « بالله » قطعاً از مصادیق و متعلقات ایمان خواهد بود که در لسان قرآن کریم به طور مطلق ذکر شده و مطلوب و ارزشمند است و با بررسی آیات دیگر نیز می توان چنین استفاده کرد که متعلق های ایمان همان توحید ، نبوت و معاد که بزرگان علما به عنوان اصول عقاید دسته بندی کرده اند می باشد .
کتب و رسل یا رسول خاصّ و پیامبران همگی در اصل نبوت منظور گردیده اند، ملائکه نیز بدین لحاظ که واسطه در وحی هستند ناگزیر متعلّق ایمان خواهند بود .
با این توضیحات روشن می شود که منظور از ایمان در قرآن کریم ایمان به سه اصل است که اساسی-
ترین آنها ایمان « بالله » خواهد بود که اگر جامع و کامل باشد ، ایمان به دو اصل دیگر را نیز تأمین می کند؛ زیرا ، از آن جا که خداوند ربّ انسان است و به مقتضای ربوبیت خود باید او را هدایت کند و هدایت خداوند نسبت به انسان به وسیله ی وحی انجام می گیرد ، ایمان بالله ، متضمن ایمان به نبوت خواهد بود. پس ایمان به نبوت از ایمان به توحید بر می خیزد ؛ چنان که مقتضای عدل خداوند، این است که بین مؤمن و کافر ، متقی و فاسق فرق بگذارد و هر کدام از آن دو به پاداش مناسب یا مجازات متناسب با اعمال و رفتار زشت یا زیبای خویش برسند و قطعاً اعطاء پاداش نیکوکاران و کیفر بدکاران جز در قیامت ممکن نیست و بنابراین، ایمان به خدا و عدل او خود به خود متضمن ایمان به معاد خواهد بود. (3)
1- قران کریم، سوره ی بقره(2)، آیه ی 177.
2-محمد تقی ، مصباح یزدی، آیین پرواز، چاپ دوازدهم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)،1388، ص 144-143.
3-محمد تقی، مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج1، چاپ پنجم،قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1391، ص130-131.

پنهان تر از راه رفتن مورچه

حضرت صادق(علیه السلام) فرمود:« شرک به خدا از راه رفتن مورچه(یعنی از صدای حرکت مور) پنهان تر است( و انسان برای خدا شریک قرار می دهد در حالی که نمی فهمد مگر به دقت بسیار) و از این شرک است برگرداندن انگشتری برای یادآوری کاری که دارد.»
گاه می شود انسان برای انجام کاری از خانه بیرون می رود و چون می ترسد آن کار را فراموش کند انگشتر خود را بر می گرداند به طوری که نگین آن کف دست قرار گیرد یا ریسمانی به انگشت خود می بندد به امید اینکه چشمش به وضع انگشتری یا ریسمان که بیفتد آن کار به نظرش بیاید و انجامش دهد.
البته گرداندن انگشتر یا بستن ریسمان یا گذاشتن علامت به تنهایی شرک و مضر نیست چیزی که شرک است تمام امید بدان داشتن در یادآوری آن کار می باشد در حالی که شخص موحد باید در تمام کارها تنها امیدش به خدا باشد هر چند یادآوری فلان کار جزئی باشد و بداند که اگر خدا نخواهد یادش بیاید، گرداندن انگشتر و مانند آن هم موجب یادآوریش نخواهد شد.
قلب سلیم، عبدالحسین دستغیب شیرازی، ص112.

بررسی مفهوم ایمان و نسبت آن با علم

اولين قدمى كه انسان در سير تكاملى خود به سوى كمال نهايى؛ يعنى قرب خداى متعال بر مى‌دارد، ايمان است. و اين قدم ريشه ی قدم هاى بعدى و روحِ همه ی مراحل استكمال انسان مى‌باشد.
«ایمان» همان تصدیق و ارتباط قلبی به آن چیزی است که بدان علم وجود دارد و این امر، نه فطری، بلکه اکتسابی است؛ یعنی از راه دلیل و برهان به دست می‎آید و نباید ایمان را با علم برابر دانست. زیرا ایمان امری است که کمابیش دراختیار انسان است و از این جهت با مطلق علم تفاوت دارد. و لازمه ایمان قطعا وجود نوعی علم است. اما این گونه نیست که هرکس خدا را شناخت و وجود خدا برایش ثابت شد، به خدا ایمان داشته. بلکه علاوه بر علم و دانستن، باید قلب و دل نیز آن را بپذیرد، یعنی باید حالت پذیرش و قبول نسبت به آن در نفسش وجود داشته باشد.
بر این اساس، می‎توان نسبت و رابطه میان ایمان و علم را به لحاظ مصداقی عموم و خصوص مطلق، یا به لحاظ مفهومی جزء به کل به حساب آورد، زیرا علم جزئی از ایمان و اولین گام در راه دین است که کمال آن، ایمان و تصدیق به پروردگار است.

نشانه های اهل یقین

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: نزد هر عالمی ننشینید مگر اینکه شما را از پنج چیز دور کند و به پنج چیز بخواند:
1-شما را از شک و تردید و حیرت نجات بخشد و به یقین برساند.
2-شما را از تکبر کردن منع و به تواضع وا دارد.
3-شما را از ریاء کردن دور و به اخلاص بخواند.
4-شما را از دشمنی با بندگان خدا باز دارد و به خیرخواهی آنها وادارد.
5-شما را از دوستی دنیا و میل به آن بازداشته به بی رغبتی آن بخواند.

منبع: قلب سلیم،سید عبدالحسین دستغیب شیرازی، ص253.