خواندن دعای فرج

#غروب
خواندن دعای فرج

1518775226a097435bbf2eb1af181236ff76341531.mp3

امام زمان (عج)

#غروب
??من سجده به خاک جمکران می خواهم
از یوسف گمگشته نشان می خواهم??
??فریاد و فغان از غم تنها بودن
من ، مهدی صاحب الزمان می خواهم??

1518683407photo_2018-02-15_11-58-21.jpg

مهدویت و واژه ی آشنایی به نام « انتظار »

#غروب
مهدویت و واژه ی آشنایی به نام « انتظار »

?برای اینکه احساس نیاز به امام زمان عج پیدا کنیم و ظهور را تنها راه نجات بشریت بدانیم و تلاش کنیم معرفتمان را نسبت به امام زمان عج را افزایش دهیم ؛ باید معنای دقیق کلماتی به نام « انتظار و منتظر » را که همه ادعای انتظار فرج و منتظر امام زمان عج ، بودن را می کنیم ، بدانیم .
✔️انتظار برای اقشار مختلف مردم معانی متفاوتی دارد ؛ عموم مردم ، انتظارشان سطحی و عامیانه است
?نگاه سطحی و عامیانه یعنی از چرایی ها و چگونگی ها نپرسیدن و ریشه ها و نتیجه ها را ندانستن .
?یعنی گمانه زنی به جای تدبر و اندیشه .
?یعنی شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و اینکه تنها برای فرج مولا دعا کنیم ، بدون آنکه احساس مسئولیت کنیم و به فکر کسب معرفت و زمینه سازی برای ظهور باشیم .
?بله در روایت داریم که امام زمان عج بر سر مومنان دست می کشند و عقل آن ها رشد پیدا می کند (کمال الدین و تمام النعمه - ج2 - ص675) ?اما درک معنای این حدیث نیازمند یک نگاه عمیق است ، نه اینکه با نگاه سطحی آن را تفسیر کنیم و تصور کنیم که فعل حضرت بر خلاف تمام سنت های الهی ، در وضع طبیعی خلقت بشر تغییری ایجاد می نماید .
⚔️هم چنین بعضی تصور عامیانه ای دارند که وقتی امام زمان عج بیاید ، با شمشیر همه مسائل را حل می کند ‼️
⭕️البته در جریان قیام حضرت حتما شمشیر (سلاح) به کار گرفته خواهد شد ، ? اما هم مقدمات بسیاری می خواهد و هم با لوازم بسیاری همراه خواهد بود .
?آن روز هم که دستان علی بن ابی طالب (علیه السلام) را بسته بودند ، شمشیر بود ? ولی به دلیل نبودن آن مقدمات و لوازم به کار گرفته نشد .این شمشیر نیز همان شمشیر است …

هفته پژوهش مبارک باد

#غروب
به مناسبت هفته پژوهش نمایشگاهی در مرکز مدیریت استان توسط مدرسه علمیه حضرت ولی عصر(عج) شهرستان گرمی برگزار شد.

151354153320171216_165742.jpg

وصیت پدر به پسر

‌#غروب
?شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید،میخواهم در قبر در پایم باشد.
وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به به عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود!
ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سر انجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سر انجام به مناقشه انجامید….

در این مجلس بحث ادامه داشت که ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند:
پسرم! میبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و ماشین واین همه امکانات وکارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم.
یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به توهم اجازه یک کفن بیشتر نخواهند داد. پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتاده گان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبر خواهی برد همان اعمالت است.